۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

پدر نازنین میرحسین، آسوده بخواب. ملت از شب تا صبح بیدار است. (البته در تعطیلات نوروزی)

میراسماعیل نارنین ما چشم از جهان فرو بست. روزهای آخر فقط می گفت میرحسین کجاست؟ چرا نمی آید مرا ببیند و چرا مرا نمی برید پیش پسرم؟ او رفت. میرحسین هم شاید هنوز نمی داند که بی پدر شده است. فرزندان میرحسین هم دسترسی به پدر ندارند تا تسلیتی بگویند و داغ پدر را تسلایی باشند. 
میراسماعیل بخواب. میراسماعیل آسوده بخواب. ملت بیدار است. از شب تا صبح بیدار است. عروس و پسرت بازداشت خانگی هستند. موسوی دستگیر بشه ایران قیامت میشه. شهر در امن و امان است. هادی خرسندی در بی بی سی، عروست را مسخره کرد و بی بی سی هم پخش کرد. دو تا نوه ات الان بی سرپرست هستند. آن یکی نوه ات را هم در روز روشن، توی کوچه با پاترول مشکی رنگ، ترور کردند. بخواب میراسماعیل .... آسوده بخواب

۱ نظر:

  1. این درد نامه را که میخواندم به یاد داستانی افتادم که در زمان حمله محمود افغان ، هر افغانی چهل ایرانی را به بیابان میبرد و سر آنها را میبرید، نحوه بریدن هم به این شکل بود که آنها به صف میکرد و نفر عقبی سر نفر جلویی را میبرید و او فقط سر آخری را میبرید، یک ایرانی شجاع که از آنجا رد میشد به این چهل نفر گفت خجالت نمیکشید که اینهمه آدم حریف یک نفر نمیشوید و در یک چشم به هم زدن آن افغانی را کشت و میخواست اسب او را سوار شود که از معرکه بگریزد که با مقاومت آن چهل نفر روبرو شد که اسب را باید با ما تقسیم کنی . الان هم محمودی دیگر به ایران حمله کرده و میر حسین هم همان ایرانی شجاع است و چهل نفر چهل میلیون شده اند.

    پاسخحذف